loading...
دانلود فیلم|کارتون|اهنگ|نرم افزار|و.... .
peshko بازدید : 170 شنبه 19 اسفند 1391 نظرات (1)

 

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

همه چی تو ادامه مطلبه

                              اگه نظرندی این گربه رو خفه میکنمنیشخند

 

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

همه چی تو ادامه مطلبه

                              اگه نظرندی این گربه رو خفه میکنمنیشخند


جمله جادویی

 مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت.
یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می دید، زبان به شکایت گشود و باعث نا امیدی شوهرش شد. مرد پس از یک هفته سکوتهمسرش، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می شود را بنویسید و در مورد آن ها بحث و تبادل نظر کنند.

زن که گله های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.
یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ ها را رد وبدل کردند. مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند…
اما زن با دیدن کاغذ شوهر، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.
شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود: ”دوستت دارم عزیزم

 

عکس های ترول

 

 

 

عکس بچه ها با مزه باعینک

عکس عاشقانه

شوخـــــــــــــــــــــی کردم!

وقتی یه گربه دستشویی اش بگیره!

جوگیرترین پسر دنیا

وقتی قحطی مانکن بشه!

قیافه آقایون از نظر خانوما قبل ازخواستگاری و بعد از خواستگاری!

 

یه روز یه خانوم حاجی بازاری خونه ش رو مرتب کرده بود و دیگه می خواست بره حمام که ترگل ورگل بشه برای حاج آقاش. تازه لباس هاش رو در آورده بود و می خواست آب بریزه رو سرش که شنید زنگ در خونه رو می زنند. تند و سریع لباسش رو می پوشه و میره دم در و می بینه که حاجی براش توسط یکی از شاگردهاش میوه فرستاده بوده.
دوباره میره تو حمام و روز از نو روزی از نو که می بینه باز زنگ در رو زدند. باز لباس می پوشه میره دم در و می بینه اینبار پستچی اومده و نامه آورده. بار سوم که می ره تو حمام، دستش رو که روی دوش می ذاره ، باز صدای زنگ در رو می شنوه. از پنجره ی حمام نگاه می کنه و می بینه حسن آقا کوره ست.
بنابراین با خیال راحت همون جور لخت میره پشت در و در رو برای حسن آقا باز می کنه.حاج خانوم هم خیالش راحت بوده که حسن آقا کوره، در رو باز می کنه که بیاد تو چون از راه دور اومده بوده و از آشناهای قدیمی حاج آقا و حاج خانوم بوده. درضمن حاج خانوم می بینه که حسن آقا با یه بسته شیرینی اومده بنده خدا. تعارفش میکنه و راه میافته جلو و از پله ها میره بالا و حسن آقا هم به دنبالش. همون طور لخت و عریون میشینه رو کاناپه و حسن آقا هم روبروش. میگه: خب خوش اومدی حسن آقا. صفا آوردی! این طرفا؟

حسن آقا سرخ و سفید میشه و جواب میده: والله حاج خانوم عرض کنم خدمتتون که چشمام رو تازه عمل کردم و اینم شیرینیشه که آوردم خدمتتوننیشخند

 

دلتون میاد نظر ندید؟

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 203
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 1813
  • آی پی امروز : 61
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 88
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 267
  • بازدید ماه : 1,162
  • بازدید سال : 24,002
  • بازدید کلی : 337,661
  • کدهای اختصاصی
    برنامه های کاربردی

     Internet Download Manager
     Download  
    ------------------------------------------
    WinRAR P 4.00 b 6.32.64
     Download  
    ------------------------------------------
    Mozilla Firefox v3.6.13 
    ------------------------------------------
    Yahoo! Messenger  10.0.0.1264  
    ------------------------------------------
    KM Player 
    -----------------------------------------
    Cowon JetAudio  8.0.5.320 Plus VX 
    -----------------------------------------
    ImTOO Audio Encoder  2.1.78.1225